محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
محو در اصطلاح صوفیه زایل کردن وجود خود و مستغرق شدن در ذات حق است. محو در نظریه کلونینگر شهود است که زنده و نادوسوگراست تصویری زنده از تجارب زندگی شخصی در زمینه مکانی و زمانی طبیعی آنها همچون خاصیت موج بودن نور. در صورتیکه استنتاج نحو است. حافظه معنایی باعث تقلیل زندگی به مفاهیم انتزاعی و واقعیتهای کلی میشود که بیجان است و دوسوگرا مثل خاصیت ذره نور!
اولین نفر کامنت بزار
شاید...
در عالم مواردی در جریا...
طبق محتواي این داستان به تولد ثانی آنکه در وجو...
شاید...
به گ...
طبق ...
با ت...
طبق ن...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است