یکیاز مسخرهترین سوالایی که توی بچگی ازمون میپرسیدن این بود که: «بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟» انگار توی پنج سالگی قراره بشینی یه تحلیل جامع از شخصیت و علایقت و بازار کار جهانی بکنی و با یه لبخند بگی: «من میخوام جراح مغز و اعصاب بشم، ولی در کنارش یه استارتاپ هم بزنم که مشکل کمبود آب رو تو آفریقا حل کنه.»
بزرگتر که میشیم، میفهمیم این سوال به این راحتیا نیست. یعنی در واقع، یه جور شکنجهی ذهنیه. چون یه روز فکر میکنی باید نویسنده بشی، فرداش میخوای مهندس کامپیوتر بشی، یه هفته بعد میزنی تو کار فیلمسازی، بعد یهو به این نتیجه میرسی که اصلاً چی میشد اگه میرفتی یه مزرعه میزدی و تو سکوت زندگی میکردی؟ خلاصه، توی این دنیایی که پر شده از انتخابهای بینهایت، پیداکردن یه شغل که واقعاً باهاش حال کنی، سختتر از پیداکردن یه سریال خوبه که قسمت آخرش رو آب نبسته باشه.
اولین نفر کامنت بزار
تغییر سخته. ما تلاش میکنیم طرف رو متقاعد کنیم،...
خلاصه کتاب جادوی بزرگ (ترجمه کتاب Big Magic) از...
چطور کتاب بخونیم که واقعاً چیزی یاد بگی...
برای رسیدن به هدف، فقط یه کاری انجام بده؛ شروع ...
انقلاب سفید چی بود ؟ 19 اصل؟ سال 1341؟
شن...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است